خب امروز میخوایم حرف دل جنین را بشنویم….
حرف دل جنین
و اما حرف دل جنین : مادر قشنگم، مادر مهربونم میخوام قبل از ورود به این دنیا ازت تشکر میکنم؛
بدان جهت که با غذای مناسبی که میخورد، به رشد صحیح و سریع من کمک بسزایی کرد. عدم تغذیه مناسب او در ابتدای بارداری میتوانست تعداد سلّولهای مغزی مرا کاهش دهد و در نتیجه در رشد ذهنی من اختلال به وجود آید.
در اواخر بارداری هم کوتاهی مادرم در تغذیه میتوانست اندازهی مغز مرا کاهش دهد.
همچنین مادرم از داروهای زیانآور کناره میگرفت؛ زیرا جفت من نمیتوانست از بعضی مواد زیانآور جلوگیری کند و مجبور بود به من سرایت دهد. اگر چنین میشد معلوم نبود الان چه بر سر من و اعصابم آمده بود. البته میدانستم که او از
خود مراقبت میکند تا بیمار نشود به خصوص بیماریهای عفونی که بسیار برای من هم ضرر داشت.
همچنین از او تشکر میکنم به خاطر دوری از عواطف و هیجانات شدید، چه شادی زیاد و چه غم و اندوه. هیجانات مادرم میتوانست نوعی موادّ شیمیایی را تولید کند که از طریق جفت وارد خون من میشد و میتوانست وزن مرا کم کند و پس از تولّد مرا بیقرار سازد و در غذا خوردن بینظمم کند و یا در دستگاه گوارش من اختلال به وجود آورد و گاهی هم بیخوابم نماید. البته دوری مادرم از هوای آلوده هم باعث شده بود که خون سالم و اکسیژن مناسب به من
برسد.
از پدر هم تشکر میکنم…
حرف دل جنین و پدرش : باز هم از او تشکر دارم که در سن بسیار مناسبی مرا با خود حمل کرد.مادرم با تشکیل پرونده بارداری، به طور مرتب پیش پزشک و ماما و کارشناس تغذیه میرفت تا اوضاع و احوال مرا زیر نظر داشته باشند و این هم جای
قدردانی دارد.
در آخر از پدرم هم باید تشکر کنم که با محبتهایش به مادرم و آماده کردن فضای آرام در منزل، مادرم را در رشد ذهنی و جسمی من کمک فراوان نمود.