در ایم مقاله در مورد حرف زدن جنین می خونیم….

حرف زدن جنین با باباش:

حرفای درگوشی من ( جنین) و بابا جونیم یکی دو روز قبل از زایمان؛(حرف زدن جنین با باباش):

بابا جون من؛

من دیگه تاریخ قراردادم با رحم داره تموم میشه بلیط گرفتم، وسایل رو هم جمع کردم اما یکم نگرانم ، نگران مامان…

این حرف هایی هم که میخوام بگم یه رازه پس گوشت رو بیار نزدیک تر.اینا حرف زدن جنین با باباشه.

من نه ماهه دارم تو دل مامان زندگی میکنم، خیلی به این شرایط عادت کردیم. برای همین وقتی من از اینجا بیام بیرون ممکنه یه مدت طول بکشه تا من و مامان به وضعیت جدید عادت کنیم.

بیشترین کسی که میتونه کمکمون کنه خودتی، میدونم از صبح تا شب سرکار میری  که پول جمع کنی برای من و مامان، اما اگه حالا یکم کمتر هم شد اشکال نداره….

پس لطفا یه مدت هوای من و مامان رو بیشتر داشته باش. یه وقتایی بیا فقط دوتایی باشیم که مامان بتونه کمی استراحت کنه. مطمعنم بهمون خوش میگذره. قول میدم هر شکلکی دراوردی چه بامزه، چه بی مزه غش کنم از خنده !!!

فقط لطفا این حرفای درگوشی، بین خودمون  باشه. به مامان نگو ، اخه این روزها خیلی حساس شده، خیلی استرس داره، لطفا مثل همیشه با مهربونیات آرومش کن. منم به زودی میام  و با شیرین هام دل همه رو میبرم….

دوستت دارم. کنجد شما